Accessibility Tools

در قرآن‌هاي با رسم‌الخط فارسي كه فتحة ما قبل الف مدّي را به صورت فتحه ايستاده و كسره ما قبل ياء مدّي را به صورت كسره ايستاده « ــ ا ی » قرار مي‌دهند، در موارد فوق فتحه و كسره را به همان صورت اوّليّه خود قرار داده‌اند تا نشانة عدم تلفّظ الف و ياء مدّي باشد، بر اساس اين رسم‌الخط تنها يك مورد «واو مدّي» باقي مي‌ماند كه فرقي در نگارش آن‌ميان مواردي كه خوانده مي‌شود با موردي كه خوانده نمي‌شود نيست.
در قرآن‌هاي با رسم‌الخط اردو كه روي ياء و واو مدّي علامت سكون قرار مي‌دهند (ــِ يْ ــُـ وْ) در موارد فوق، ياء و واو مدّي را بدون علامت سكون قرار داده‌اند تا نشانة عدم تلفّظ ياء و واو مدّي باشد، بر اساس اين رسم‌الخط نيز يك مورد «الف مدّي» باقي مي‌ماند كه فرقي در نگارش آن ميان موردي كه خوانده مي‌شود با موردي كه خوانده نمي‌شود نيست[1].


جمع‌بندي مطالب گذشته
همه موارد حروف ناخوانا در قرآن را با رسم‌الخط‌هاي مختلف مورد بررسي قرار داديم؛ و شكّي نيست كه آشنايي با آن‌ها لازم است تا بتوان قرآن را همانگونه كه بر پيامبر اكرم (ص) نازل شده تلاوت كرد و از نور هدايت آن بهره‌مند شد. ولي با توجه به هدف ما كه ساده و روانخواني قرآن كريم است، آيا حتما مي‌بايست با قواد و اصطلاحات عربي و موارد استثناء و غيره آشنا شد؟ يا اين كه مي‌توان آن‌ها را به طور خلاصه و ساده دسته‌بندي كرد و از چند مورد جزئي كه استثنا و يا بر خلاف قاعده آمده، چشم‌پوشي نمود و بعد از تعليم ساده و روانخواني قرآن، دانش‌آموزان را با اين موارد آشنا كرد؟
با مروري بر مطالب گذشته، اهميّت و لزوم تك‌تك موارد را در آموزشم ساده و روانخواني قرآن مورد بررسي دوباره قرار مي‌دهيم.
الف ـ حروفي كه در زير همزه قرار مي‌گيرند: در رابطه با همزه به اين نتيجه رسيديم كه در كتابت اوّليّه، شكل خاصّي نداشت و گاهي به تناسب حركت خود يا ماقبلش به صورت يكي از سه حرف «ا، و، ي» نوشته مي‌شد و بعد كه براي همزه شكلي وضع گرديد «ء» آن شكل را روي اين سه حرف «أ، ؤ، يء» قرار دادند تا تلفّظ صحيح آن حروف مشخّص باشد، در اين صورت طبق رسم‌الخط قرآن‌هاي موجود، اين سه حرف در قرائت ناخوانا خواهند بود و فقط در نگارش نوشته مي‌شوند؛ ساده‌ترين عنواني كه مي‌توان براي آن انتخاب كرد «پايه و كرسي همزه» است و در تعريف آن چنين مي‌گوييم: همزه از حروفي است كه بعضي وقت‌ها به تنهايي نوشته مي‌شود، مانند: سَماءة، يَشاءْ و گاهي وقت ها به تناسب حركت خود يا ماقبلش روي يكي از سه حرف «أ، ؤ، يء» قرار مي‌گيرد كه در اين صورت تنها همزه خوانده مي‌شود و اين سه حرف در حكم پايه و كرسي براي همزه خواهد بود، مانند:
سَأَلَ، مُؤْمِنْ، بارِيءُ، مَلائِكَةُ
ب ـ موارد الف ناخوانا در قرآن: الف ناخوانا در سه مورد داراي قاعده كلّي بود و آن‌ها عبارت بودند از:
1ـ همزة وصل در وسط كلام: دربارة همزه وصل لازم نيست جزئيّات آن را شرح دهيم بلكه به تعريف اجمالي آن اكتفا مي‌كنيم و آن را اين چنين تعريف مي‌كنيم: همزه وصل، الفي است كه در ابتداي كلام خوانده مي‌شود ولي در وسط كلام خوانده نمي‌شود. در بعضي از قرآن‌ها براي راهنمايي ما روي چنين الف‌هايي صاد كوچكي « صـ » قرار داده‌اند تا نشانة همزه وصل باشد مانند: «وَاضْرِبْ» و در بعضي ديگر از قرآن‌ها، آن را بدون علامت نوشته‌اند تا نشانة عدم تلفّظ آن در وسط كلام باشد مانند: «وَاضْرِبْ»؛ با روش خواندن آن در ابتداي كلام، انشاء الله بعد از آشنايي با ساده و روانخواني قرآن آشنا خواهيم شد.
2ـ الفي كه بعد از واو جمع قرار مي‌گيرد: در اين جا نيز كاري به مواردي كه بعد از واو جمع، الف نيامده و يا بعد از واو غير جمع، الف آمده نداريم و تن‌ها به اين اكتفا مي‌كنيم كه الفي بعد از واو بعضي از كلمات آمده و خوانده نمي‌شود، اسم اين الف، «الف جمع» است، در بعضي از قرآن‌ها با قرار دادن يك دايره تو خالي روي آن، آن را مشخص كرده‌اند، مانند: «نَصَرُواْ، كَتَبُواْ» و در بعضي از قرآن‌هاي ديگر، آن را بدون علامت نوشته‌اند تا نشانة عدم تلفّظ آن، در قرائت باشد مانند: «نَصَرُوا، كَتَبُوا».
3ـ الفي كه بعد از تنوين فتحه قرار مي‌گيرد در حالت وصل: جزئيّات اين مورد در بحث تنوين بيان شد و ديگر نيازي به تكرار آن نيست.
از موارد الف ناخوانا در قرآن دو مورد جزئي باقي مانده كه داراي قاعدة مشخّصي نيست و با توجه به اين كه موارد آن خيلي كم و انگشت شمار است و يك مورد آن نيز با قرار دادن دايره تو خالي روي آن و يا بدون علامت نوشتن، آن را مشخص كرده‌اند، تذكّر آن‌ها لازم نمي‌باشد، و با هفت موردي كه الف آن در حالت وصل خوانده نمي‌شود، انشاءالله در بحث تجويد با آن آشنا خواهند شد.
ج ـ موارد واو و ياء ناخوانا در قرآن: علّت اين‌كه موارد واو و ياء را مشتركاً بررسي كرديم اين است كه واو، دو مورد بيشتر نداشت و يك مورد آن با مورد ياء از نظر كتابت و قرائت يكسان بود و آن واوي بود كه به صورت الف خوانده مي‌شد. اين مورد شباهت زيادي با مورد همزه دارد، چرا كه الف مدّي در اين كلمات را نخست به صورت واو و ياء مي‌نوشتند و بعد كه قرآن را علامت‌گذاري كردند، براي راهنمايي قاري قرآن روي اين واو و ياء، الف كوچكي قرار دادند تا نشانگر تلفّظ صحيح آن دو باشد، در اين صورت آن چه كه در قرائت تلفّظ مي‌شود، الف مدّي است و اين واو و ياء در حكم پايه و كرسي براي الف مدّي مي‌باشد.
لازم به يادآوري است كه در هنگام تدريس بايد بر اساس رسم الخط‌ قرآن‌هاي محل، آن را معرّفي كرد.
يك مورد ديگر از واو ناخوانا در قرآن باقي مانده كه واو مدّي در شش كلمه قرآني بود، ساده‌ترين راه، آشنايي با خود اين كلمات است، زيرا هيچ قاعده و ضابطة مشخّصي ندارد تا بتوان بر اساس آن، آن‌ها را معرّفي كرد، در بعضي از جزواتي كه براي سهولت در امر آموزش ساده‌خواني تهيّه شده براي پنج كلمه اوّل كه كاربرد زيادي در قرآن دارد، قاعده‌اي درست كرده‌اند و كلمة ششم «سَاُوريكُمْ» را كه فقط دو بار در قرآن آمده (7/145)، (21/37) متذكّر نشدند، و آن قاعده چنين است:
اگر بعد از «اُو» لام غير آخري «لـ» قرار بگيرد «اُو» را با صداي كوتاه «اُ» مي‌خوانيم، مانند:
اُولي كه خوانده مي‌شود اُلي
اين قاعده شامل پنج كلمه اوّل مي‌شود زيرا در همة آن‌ها بعد از «اُو» لام كوچكي آمده است ولي كلمات ديگري هم هست كه بعد از «اُو» لام كوچكي آمده با اين حال با صداي كوتاه «اُ» خوانده نمي‌شود، مانند:
اُولي ، اُوليهُما، اُوليهُمْ
براي اين كه آن قاعده شامل اين كلمات نشود، قيدي به آن قاعده زده‌اند به اين نحو: در صورتي كه بعد از «لام»، «ياء ناخوانا» نيامده باشد.
قاعده فوق نسبتاً خوب است ولي شامل كلمه «سَاُوريكُمْ» نمي‌شود و اضافه بر آن كلمه «اُولئِكَ» هم بعد از لام، ياء ناخوانا كه پايه و كرسي همزه است آمده است با اين حال با صداي كوتاه خوانده مي‌شود پس بهتر است كه اين شش كلمه را به همان نحوي كه ذكر شد معرّفي شود.
د ـ موارد لام ناخوانا در قرآن: در مورد لام، لام (ال) تعريف نزد حروف شمسي بود كه آن را به همان روش معرفي مي‌كنيم.
هـ ـ حروف مدّي نزد حرف ساكن يا مشدّد در صورتي كه در دو كلمه جداگانه باشند: اين قاعده را مي‌توان چنين خلاصه كرد «حروف مدّي نزد همزه وصل» و ديگر قيد دو كلمه جداگانه لازم نيست، زيرا اين قاعده وقتي پيش مي‌آيد كه اوّل كلمه، همزه وصل باشد و بعد از همزه وصل هم هميشه ساكن و يا مشدّد مي‌باشد، و خود همزه وصل در وسط كلام از بين مي‌رود، در نتيجه اگر قبل از آن، حرف مدّي باشد التقاء ساكنين بيش مي‌آيد بين حروف مدّي كه در اصل ساكن هستند و حرف ساكن يا مشدّد بعد از همزه وصل مانند:
وَلا تَقْتُلُوا النَّفْسَ، فِي الْمدّينَةِ، رَبَّنَا اكْشِفْ
كه براي رفع التقاء ساكنين، حرف مدّي خوانده نمي‌شود.
قاعده مذكور را مي‌توان ساده‌تر بيان كرد و آن اين كه بايد قبل از حرف ساكن يا مشدّد، صداي كوتاه باشد (حركات كوتاه) اگر قبل از حرف ساكن يا مشدّد، صداي كشيده (حركات كشيده يا حروف مدّي) بود، صداي كشيده تبديل به صداي كوتاه مي‌شود، البته در صورتي كه در دو كلمة جداگانه باشند.
قواعد و مطالب لازم براي آموزش ساده و روانخواني قرآن را در رابطه با حروف ناخوانا مورد بررسي قرار داديم و آن‌ها را خلاصه و ساده نموديم كه به ترتيب، عبارت شدند از:
1ـ پايه و كرسي همزه: هر گاه حرف همزه روي يكي از سه حرف «أ، ؤ، يء» قرار گيرد، اين سه حرف در حكم پايه و كرسي براي همزه هستند و خوانده نمي‌شوند مانند:
سَأَلَ، مُؤْمِنْ، بارِيءُ، مَلائِكَةَ
2ـ پايه و كرسي الف مدّي: هر گاه بعد از حرفي كه داراي الف مدّي است يكي از دو حرف (ـاـ ي ـاـ و) قرار گيرد، اين دو حرف در حكم پايه و كرسي براي الف مدّي مي‌باشند و خوانده نمي‌شوند مانند:
سَعي، صَلوةُ، تَليها.
لازم به يادآوري است كه معرّفي اين مورد با رسم الخط عربي فرق مي‌كند (به متن اصلي درس مراجعه كنيد).
3ـ الف جمع: الف جمع الفي است كه بعد از واو آخر كلمه قرار مي‌گيرد و هيچ گونه علامتي ندارد و خوانده نمي‌شود، مانند:
نَصَرُوا، ضَرَبُوا، اَشْكُوا
در بعضي از قرآن‌ها كه علامت سكون را به اين شكل «ـْـ» مي‌نويسند آن را با دايره تو خالي نشان داده‌اند، مانند: اِضْرِبُواْ، اَكْرِمُواْ.[1] . نمونه‌اي از قرآن‌هاي با رسم‌الخط مذكور در صفحات 59 و 61 و 62 همين كتاب آمده، مراجعه فرماييد.

لینک کوتاه